شبکه یک - 18 آذر 1401

مدرنیته ی خون و جنون (ضایعات "شطرنج با گوریل")

۱۶ آذر ، مقاومت خونین دانشگاه علیه کودتای آمریکایی، انگلیسی رژیم پهلوی _ لانه جاسوسی _ ۱۳۹۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم محضر برادران و خواهران عزیز.

40 سال پیش که این‌جا مرکز بسیاری از توطئه‌ها و طراحی جنایت‌ها نه فقط در ایران بلکه در کل منطقه و جهان اسلام بود به دست نیروهای دانشگاهی انقلاب اسلامی فتح شد و بزرگترین دژ جاسوسی – اطلاعاتی و مرکز بسیاری کودتاها جنگ‌ها، توطئه‌ها، غارتگری‌ها فتح شد. این اتفاق برای نخستین بار تاریخ افتاده است که سفارتخانه یک رژیم استکباری که أنا ربکم الاعلی می‌گفت فتح بشود و اسناد هزاران صفحه برگ اسناد توطئه و جنایت که رشته رشته شده بود دوباره بازسازی شود و منتشر شود. می‌دانید این اسناد ادر آمریکا هنوز غیر قابل انتشار است یعنی اگر کسی با یک جلد از این کتاب‌ها آن‌جا برود بازداشت می‌شود یعنی هنوز مردم و افکار عمومی حتی نخبگان در آمریکا نباید بدانند که سفارتخانه‌شان با پوشش وزارت خارجه این‌جا چه می‌کرده؟ چون همین الآن هم دارد همین کار را می‌کند. چون دو – سال پیش دیدید که مکالمات خصوصی مقامات اروپا یعنی رئیس‌جمهورها و نخست‌وزیران اروپایی که متحد یا وابسته به خودشان هستند این‌ها را هم آمریکایی‌ها دارند شنود و رصد می‌کنند یعنی سفارت آمریکا در همه کشورها لانه جاسوسی است همین الآن هم دارد فقط این‌جا نبوده در تمام جهان این سفارت‌خانه چند کشور از جمله آمریکا، بقیه هم همین‌طورند یعنی انگلیس و فرانسه هم هستند لانه جاسوسی بودند و هستند و خواهند بود این برای نخستین بار افشا شد. ما می‌خواهیم به چند پرسش اشاره کنیم ببینیم منطقی‌ترین پاسخی که می‌شود به این پرسش‌ها داد در باب بحث ما و آمریکا چیست؟ در این 30- 40 خیلی جوسازی شده، مثل این که شعار مرگ بر آمریکا یا مبارزه با آمریکا یک کلیشه و یک تابو است و هیچ استدلالی پشت آن نیست مثل یک عده از این طریق این‌جا نان می‌خورند و منافع یک اقلیتی کسانی بخصوص در حاکمیت مثلاً گره خورده با دعوای دائمی با آمریکا و نه منافع ملی پشت این شعار است و نه مبانی اسلامی حتی، اسلام غیر سیاسی به قول این‌ها یعنی اسلام ناقص و مثله شدن و هیچ منطقی در عرف بین‌الملل. ما در این‌جا می‌خواهیم اجمالاً به یکی دو نکته پاسخ بدهیم که چه منطق حقوقی با همین حقوق بین‌الملل، قوانین شناخته شده و پذیرفته شده دنیای کنونی علیرغم نقدها و اشکالاتی که ناظر به مبانی حقوقی آن‌ها هم هست ببینیم با همین‌ها چقدر سازگار است؟ چون مغالطه‌هایی در کشور صورت می‌گرفته و هنوز هم می‌گیرد البته یک اتفاقاتی در این چند سال افتاد که از جهاتی پس از انقلاب بی‌سابقه بود و آن تن دادن به مذاکرات طولانی با آمریکا و متحدین آن، حتی معامله کردن با آن‌ها، یعنی صحبت کردن با آمریکا و مذاکره کردن با آمریکا که چرا مذاکره نمی‌کنیم و چرا رابطه برقرار نمی‌کنیم عبور کردیم یعنی هم رابطه بود و هم مذاکره شد حتی الآن که من با شما دارم صحبت می‌کنیم به لحاظ اقتصادی می‌دانید که ما با آمریکا رابطه تجاری داریم یعنی واردات و صادرات است نه الآن، بلکه مدت‌هاست که بوده، هیچ وقت هم بطور کامل قطع نشده منتهی آن‌ها منافع خودشان را تأمین کردند نه منافع ما را و این‌جا منافع ملت ما را آگاهانه و هوشمندانه تعقیب نکردند رها کردند. همین الآن هم مبادلات اقتصادی هست بوده، غیر مستقیم و باواسطه که همیشه بوده، مستقیم هم بوده و هست منتهی بروید ببینید چه چیزهایی از آن‌جا می‌رود و چه چیزهایی از این‌جا می‌رود و ببینید به نفع کیست. پس بنابراین ما عملاً رابطه داریم و مذاکرات مفصل این آقایان کردند هم خصوصی و هم عمومی. معامله کردند توافق کردند هر کاری که قرار بود بکنند کردند تهش هیچی نیست. آخه بعضی‌ها یک جوری حرف می‌زنند که آقا بروید رابطه برقرار کنید مذاکره کنید! پس این کارهایی که کردیم چه بوده؟ مثل این‌ها تصورشان از مذاکره یک چیز دیگری است یک چیز بیشتری است مثل این در تصورشان این است که مذاکره با آمریکا یعنی تسلیم شدن محض در برابر دشمن. خب شما که قرار بود امتیازاتی بگیرید و امتیازاتی بدهید همه امتیازات و بیش از آن را دادید و امتیازاتی هم به شما ندادند ته رابطه با آمریکا همین است. از این بدتر هم هست از این بهتر دیگر نیست تهش برای ما و منافع ملی ما همین است. اصلاً ما به ایدئولوژی کار نداریم، به انقلاب، اسلام، استکبار، وظیفه شرعی در مبارزه با ظلم، تاریخ استعمار آمریکا، انگلیس، غرب در ایران در این 200 سال گذشته اول انگلیسی ها بعد آمریکایی‌ها اصلاً همه‌اش به کنار، ما می‌خواهیم فقط از دریچه مادی و منافع ملی بحث کنیم. اولاً منافع ملی در تمام جهان تعریف ایدئولوژیک دارد این را حواس‌تان باشد در هیچ نقطه‌ای از جهان در مباحث روابط بین‌الملل اساساً منافع ملی تعریف غیر ایدئولوژیک ندارد یعنی منافع ملی فقط چرتکه منحنی ریاضی و حساب بانکی نیست منافع ملی باید مبادی تصوری و تصدیقی‌اش تعریف بشود و در همین تعریف است که مکاتب و ایدئولوژی‌های مختلف در تعریف منافع ملی در نظام حتی سکولار با هم اختلاف دارند پس این که می‌گویند منافع ملی جداست و ایدئولوژی جداست اصلاً تعریف منافع ملی در تمام جهان غرب و شرق یک تعریف ایدئولوژیک است. تعریف ایدئولوژیک یعنی چه؟ یعنی یک مبانی ارزشی و غیر ارزشی برای خودشان دارند. مارکسیست‌های ایدئولوژی خودشان، مارکسیست‌ها و سرمایه‌داری ایدئولوژی خودشان را دارند، فاشیست‌ها هم ایدئولوژی خودشان را دارند ما و شما هم ایدئولوژی خودمان را داریم اصلاً نظام سکولار غیر ایدئولوژیک وجود خارجی ندارد سکولاریزم یعنی ایدئولوژی‌های مادی، چپ و راست. بنابراین اقتصاد غیر ایدئولوژیک، روابط بین‌الملل و اقتصاد غیر ایدئولوژیک اصلاً وجود خارجی ندارد امکان تحقق ندارد سیاست خارجی آمریکا کاملاً ایدئولوژیک است منتهی بر اساس ایدئولوژیک سرمایه‌داری است. منافع ملی هم که می‌گوید منافع ملی سرمایه‌داری مردم آمریکا نیست چه برسد به مردم عراق و ایران و سوریه. مراد منافع سرمایه‌داری است کمپانی‌های سرمایه‌داری و عمدتاً یهود و صهیونیستی در آمریکاست. منافع ملی را آن‌ها کاری ندارند. ملت آن 99درصدی بودند که در آمریکا سرکوب شدند و می‌شوند! این‌ها دنبال منافع آن یک درصد هستند. پس تفکیک منافع ملی از ایدئولوژی یک تفکیک غیر علمی است نمی‌گویم فقط غیر اسلامی است غیر اسلامی است حتی با این تعریف پوزیتیویستی. ما می‌خواهیم در عین حال، فقط دو دوتا چهارتا کنیم از منظر منافع ملی جیرینگی! منافع ملی که بشود در دست لمس کرد.

سؤال اول: الآن یعنی چه که با آمریکا مذاکره کنیم و با آمریکا رابطه برقرار کنیم. همه این کارها را کردیم کار نکرده‌ای نمانده، فتیله را پایین کشیدیم و هرچه آن‌ها خواستند ما گفتیم و امتیازها را یک جا دادیم چون قرار بود پایاپای جلو برویم یعنی یک امتیاز ما بدهیم یکی آن‌ها. ولی هیچی ندادند حتی پایاپای هم نبود یعنی معامله شد ولی یک معامله یکطرفه. کاش برد برد بود. ما به برد برد راضی بودیم ضمن این که هیچ وقت در نبرد عدل و ظلم این‌جا اصلاً جای برد برد نیست. برد برد بین دو طرفی است که می‌خواهند با هم عادلانه معامله کنند بله همه معامله‌ها باید برد برد باشد الآن هر معامله‌ای که در بازار، در اقتصاد، در هرجا می‌شود روابط ما با کشورهای دیگر، همه جا بله باید برد برد باشد یعنی سود هیچ کس در ضرر دیگری نباشد یعنی دو طرف به حقوق‌شان برسند اما شما دارید در بین مظلوم و ظالم از برد برد حرف می‌زنید اولاً معنی‌اش چیست؟ که عدل و ظلم، حق و باطل، برد برد، هم حق ببرد و هم باطل. ظالم و مظلوم فقط یک شکل برد برد دارد ظالم دست از ظلمش بردارد. دو طرف بگویند ما نه ظلم می‌کنیم و نه ظلم می‌پذیریم این می‌شود برد برد. کجا چنین چیزی بوده اصلاً آمریکایی‌ها، انگلیسی ها و صهیونیست‌ها در طول این صد سال و دویست سال با چه کسی چنین معامله‌ای کردند که دومین آن‌ها ما باشیم این‌ها تسلط و تحکم یکطرفه می‌خواهند. توهین، غارت. گفتمان، گفتگویشان گفتگوی ارباب رعیتی است نه گفتگوی دو طرف مساوی. خب هم رابطه هم مذاکره، از آنچه که تا الآن کردید چه کار می‌خواهید بیشتر بکنید از وقتی که معامله و مذاکره و رابطه برقرار شد ما که بیشتر تحریم شدیم! از اول انقلاب تا به حال، ما این‌قدر تحریم نبودیم زمانی که مذاکره نکردیم ما این‌قدر تحریم نبودیم از وقتی که مذاکره و معامله کردید بعد از برجام این همه تحریم شدید. در تمام این 40 سال، یادم می‌آید زمان آقای مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان بعد از امام(ره) به این جمع‌بندی رسیدند که ما یک مقداری کوتاه بیاییم مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی نگوییم تنش‌زدایی کنیم که یک مقداری فشارهای خارجی روی اقتصاد کشورمان و مدیریت کم بشود و جنگ هم تمام شده بتوانیم یک کاری بکنیم خب ما با اصل نیت مشکلی نداریم حسن نیت داشتند. اما می‌خواهم نتیجه آن را به شما عرض کنم تحریم‌ها بیشتر شد توهین‌ها بیشتر شد خود رئیس جمهور ما را دادگاه‌های غرب برای ایشان حکم بازدداشت صادر کردند! که اگر مرحوم آقای هاشمی از کشور بیرون می‌رفت پلیس بین‌الملل حق داشت ایشان را بگیرد! یعنی وقتی گفتیم تنش‌زدایی، فتیله را پایین بکش بدتر کردند. قبلش سر قضیه سلمان رشدی که امام حکم داد که چرا به اسلام توهین می‌کنید چرا فحش می‌دهید حالا چون تو یک نوکر پاکستانی هندی انگلیسی هستی نوکر انگلیس‌ها هستی مگر حق داری به اسم رمان، به جای نقد و سؤال شروع کنی توهین و فحاشی و مسخره کردن، گذشت آن دورانی که شما ارباب بودید و به مقدسات اسلام و به انبیاء و به همه چیز توهین می‌کردید می‌ایستادند ور ور نگاه‌تان می‌کردند. خب امام حکم به مقاومت داد. کل کشورهای اروپایی تمام سفارتخانه‌هایشان را در ایران تعطیل کردند، همه با هم یک جا تعطیل کردند و از ایران رفتند کاری که هیچ جای دنیا نکرده بودند خب این‌جا کسی محل‌شان گذشت گفت بروید! شما که قبلاً هم داشتید با ما مبارزه می‌کردید! هری! خودشان دوباره یکی یکی برگشتند. آن‌ها که نمی‌خواهند بروند این‌جا کار دارند یکی یکی دست از پا درازتر همه‌شان دوباره برگشتند.

هیچ وقت این‌قدر عقب‌نشینی و این‌قدر امتیاز داده نشده بود ولی تهدید اتمی می‌کنند که ما بمب اتم به شما می‌زنیم چند بار این را گفتند کلینتون گفت، اوباما هم گفت، هم اوباما گفت هم این طرف. خب تهدیدها بی‌سابقه، تحریم‌ها بی‌سابقه، توهین‌ها بی‌سابقه، من اصلاً الان به ایدئولوژی کاری ندارم، دو دوتا چهارتا؛ می‌خواهم پوزیتویستی، می‌خواهم کاملاً تجربی بحث کنیم، امتیازات را دادید و امتیازی نگرفتیم تهدیدها و تحریم‌ها و توهین‌ها که چند برابر شده است این است منافع ملی؟ ایدئولوژی هیچی، این‌ها منافع ملی است؟ ما اصلاً می‌خواهیم مادی حساب کنیم بدتر شده یا بهتر شد به لحاظ مادی؟ معنوی هیچی, کرامت ملت هیچی، عزت ایران و اقتدار ایران هیچی، ایدئولوژی انقلابی هیچی، کرامت توحیدی و عزت بین‌الملل هیچی. مادی. چی در جیب شما و در حساب ملت ایران آمد و چه رفت؟ 40 سال است می‌گویند آقا با آمریکا مذاکره کنیم رابطه داشته باشیم، آقا کوتاه بیاییم! هم کوتاه آمدید و هم معامله شد، اصلاً امضاء شد دیگر بیشتر از این چی؟ کل متحدین غرب هم پای قضیه آمدند همه اعضای شورای امنیت، یعنی آن‌هایی که بمب اتم دارند قدرت جهانی‌اند، حق وتو دارند، لاشخورهای دنیا همه بودند خروجی آن چه شد؟ خب یک تجربه بزرگی بود. این‌ها به تعهداتی که امضاء می‌کنند هم عمل نخواهند کرد ولی این تجربه تلخ باید پیش می‌آمد و باید اتفاق می‌افتاد چون یک عده‌ای همه‌اش در ذهن‌شان این بوده که ما مرگ بر آمریکا می‌گوییم تقصیر ماست و آمریکا می‌خواهد مشکلات را حل کند و بخصوص نسل جدید که شماها باشید این تجربه گران تمام شد به لحاظ اقتصادی برای کشور، به لحاظ علمی برای کشور گران تمام شد، اما شاید از این جهت مفید بود که نسل شماها و بعد از شماها اقلاً تا 50 سال آینده کلاه سرتان نرود شاید اگر این مذاکرات برجام و این قراردادها نمی‌شد یک کسانی شاید تا آخر می‌گفتند که غرب می‌خواهد مشکلات شما را حل کند شماها مریض هستید، شماها کینه‌جو هستید شما هی شعار مرگ بدهید حالا یک بار ندهید. خیلی خب. شماها که رفتید همدیگر را بغل کردید، ماچ کردید، در خیابان‌های چندتا کشور اروپایی با هم دست در دست هم جوک گفتید خاطره گفتید جان‌کری می‌گوید ما همدیگر را به اسم کوچک صدا می‌زنیم این‌قدر با هم رفیق هستیم اسم کوچک صدا می‌زنیم عکس‌های خانوادگی می‌فرستیم می‌گوید این‌ها از ایران می‌آیند برای ما هدیه و قالی می‌آورند ما برای این‌ها یک موبایل می‌دهیم که آن را هم شنود می‌کنیم! معامله‌های پایاپای. خب دیگر قرار بود چه کار کنید؟ فقط مانده بود که ملق بزنید و او هم بگوید جای دوست و دشمن را نشان بده. آن هم آن‌طور که می‌گوید که توی جای دشمن و دوست را نشان بده. خب شما هم نشان بده. الآن باید چه کار می‌کردیم که نکردیم؟ همان حرف‌هایی که اول انقلاب بازرگان و نهضت آزادی و جبهه ملی و بنی‌صدر نمی‌گفتند همه این کارهایی که همه گفتند همه آن کارها را کردید این نتیجه‌اش است. هنوز هرماه چند هفته یک تحریم جدید. از وقتی که این برجام امضاء شده می‌دانید هر هفته تحریم‌های جدید بستند چرا؟ چون تحلیل‌شان این بود که این‌ها حتماً ضعیف شدند و دارند شکست می‌خورند که حاضر شدند تسلیم بشوند پس الآن وقت زدن است. تیر خلاص را بزن. این هم باز اشتباه محاسبه بود. این هم اشتباه بعدی‌شان بود دیگر این که این‌ها از ما چه می‌خواهند؟ این‌ها چه زمانی گفتند که ما فقط می‌خواهیم شما بمب اتم نداشته باشید؟ کی این حرف را زدند؟ هیچ وقت. اصلاً فرض کنید این را هم بگویند یک سؤالی را باید جواب بدهند اگر بمب اتم بد است چرا شما چند هزارتای آن را دارید و اگر خوب است ما چرا نباید داشته باشند؟ هیچی آن‌ها می‌گویند ما فقط داشته باشیم و هیچ کس هم نباید داشته باشد چون ما می‌خواهیم ارباب جهان بشویم یک بمب اتم توی ژاپن زدیم 60- 70 سال است داریم نان آن را می‌خوریم بعد از این هم باید یک شمشیری بالای سر همه ملت‌ها باشد که نفس نکشید ما می‌زنیم برای همین شما نباید داشته باشید. خب این یک سؤال است جواب ده، چرا شما باید داشته باشید و بقیه نباید داشته باشند؟ اصلاً چرا شما باید داشته باشید؟ مدام می‌گویند خاورمیانه عاری از سلاح‌های هسته‌ای. نخیر آقا. جهان عاری از سلاح هسته‌ای. چرا خاورمیانه؟ ضمن این که خاورمیانه شما اسرائیل است و خودتان به او بمب هسته‌ای دادید و با وجود این دارد شکست می‌خورد. با بمب اتم دارید شکست می‌خورید از ما بدون بمب اتم. دهه 50 از ایران بیرون‌تان کردیم و دهه 90 از کل منطقه شما را بیرون ریختیم جارویتان کردیم شما که عراق و افغانستان و یمن را همه را خورده بودید مال شما بود حیاط خلوت‌تان بود الآن کجایید؟ شما سوریه را یک جنگ جهانی راه انداختید که پس بگیرید همه‌تان از ما شکست خوردید شما که باختید شما افغانستان را قورت داده بودید در هضم رابع‌تان بود شما دارید شکست می‌خورید. چرا یک عده‌ای در این وضعیت هی می‌گویند ما نمی‌توانیم؟ درست در لحظه‌ای که ما توانستیم درست در لحظه‌ای که توانستیم هی می‌گویند ما نمی‌توانیم بعد می‌گوییم چه کار کنیم که بتوانیم؟ می‌گویند مذاکره کنیم. می‌گوییم چند سال است که مذاکره که کردیم، می‌گویند یک کمی بیشتر. رابطه بیشتر. رابطه هم که همین بود دنبال چه رابطه‌ای با آمریکا هستید؟ رابطه نامشروع هم مراتبی دارد، هر چه آن‌ها گفتند کردید، هرجا گفتند بروید رفتید، امضاء کردید، حتی برجام امضاء شد این طرف گفت این است، آمریکایی‌ها گفتند نخیر، این‌هایی که این‌ها می‌گویند در برجام نیست، این‌ها نسخه فارسی خودشان درست کردند ما در نسخه انگلیسی چنین شرطی نگذاشتیم حتی اوباما هم نگفت این‌ها تعهدات رسمی ایالات متحده آمریکاست. گفتند ما تا هستیم فلان. معلوم هم بود که این‌ها تا ابد نیستند تازه این‌ها هم بازی بود. پروژه‌هایشان را دو قسمتی می‌کنند یک قسمت را دموکرات‌ها می‌روند بقیه‌اش جمهوریخواهان می‌آیند 4تا متلک می‌گویند باز همان را اجرا می‌کنند! باز یک پروژه‌ای را جمهوریخواهان شروع می‌کنند دموکرات‌ها می‌آیند انتقاد می‌کنند سر کار می‌آیند و همان کار را تمام می‌کنند کارهای این‌ها این‌طوری است. بعد یک عده این‌جا آقا جمهوریخواه‌ها بدند دموکرات‌ها خوب هستند! بعد می‌گویند جمهوریخواه‌ها خوب هستند ترامب بد است. اوباما خوب است آن یکی بد است بعد می‌گوید که آمریکا خوب است رئیس جمهورهایش بد هستند بعد می‌گوید اروپا خوب است آمریکا بد است. هیچ کس بد نیست الا تو. تنها کسانی که نمی‌فهمند چه بد است و چه خوب است و قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند آن‌ها مشکل دارند و الا آن‌ها چنین حرفی را نزدند این ترامپ قبل از این که بیاید گفت من پاره می‌کنم. یک فیلم در اینترنت هست آن را ببینید و تکثیرش کنید. مسئول سیاست خارجه ما نشسته با 3-4 تا از اساتید ایرانی دارند صحبت می‌کنند قبل از این که ترامپ رأی بیاورد بعد یکی از اساتید مسلمانی که در آمریکا تدریس کرده و این‌جا هم ایشان مشغول است از مسئول سیاست خارجی ایران می‌پرسد که یکی از داوطلبان ترامپ است و احتمال رأی آوردن او بالاست او صریح گفته که من قبول ندارم. جواب این آقایانی که متخصصین دیپلماسی هستند این است که نه، نمی‌شود! می‌گوید آقا شده گفته! باز میگوید نه. جدی می‌گویم شما بروید این را گوش کنید اصلاً استدلالی نداشت فقط می‌گوید نه نمی‌شود. می‌گوید آمدیم و این رأی آورد زد زیرش! بعد جواب این است مگر می‌شود؟! مگر چنین چیزی امکان دارد؟ - خیلی جالب است – مگر آمریکا و مگر ملت آمریکا می‌گذارند و مگر نخبگان آمریکا اجازه می‌دهند؟! شما چه می‌گویید؟ در کدام عالمید شماها! این نانوای سر کوچه ما همان موقع فهمیده بود. رفته بودم نانوایی دیدم نانوا دارد با پیرزنه بحث می‌کند این دوتا سیاست بین‌الملل را بهتر می‌فهمیدند چون دقیقاً 2- 3 سال پیش یک حرف‌هایی زدند در صف نانوایی یک چیزهایی گفتند که الآن همان شده است! چیزهایی که آن‌ها گفتند اتفاق افتاد نه چیزی که این‌ها گفتند. من نمی‌دانم این چطور دیپلماسی علمی است؟ کجایش علمی است؟ علم یعنی این که شما قدرت پیش‌بینی داشته باشد. تخصص شما این است. این چه پیش‌بینی است که کردید؟ و چه پیش آمد؟ آن چیزی که نانوای سر کوچه ما گفت پیش آمد، اصلاً دیپلماسی نخوانده بود و خارج هم نرفته بود. کل خارج او زیارت کربلا و اربعین بوده، ولی او خوب می‌شناسد. همان وقت هم همین حرف‌ها بود این‌ها گفتند دروغ می‌گویند اگر سر کارتان نگذاشتند، شماها درسش را خواندید و نانش را خوردید ولی آن‌ها به جای شماها می‌فهمند. حالا جالب است هنوز بعد از این همه تجربیات باز می‌گویند آقا مذاکره، آقا رابطه. راجع به چه چیزهایی دارید صحبت می‌کنید؟ خوابید؟ بیدارید؟ این تیپ‌ها واقع‌بین نیستند. آخه این‌ها اتهام می‌زنند که این انقلابیون ایده‌آلیست هستند این‌ها واقع‌بین نیستند این‌ها آرمانگرا هستند اصلاً آرمان‌ها را بوسیدیم کنار گذاشتیم ما می‌خواهیم واقع‌بین باشیم. شما واقع‌بین هستید؟ خب واقعیت را ببینید، واقعیت همین است که شد، این‌ها به خیال‌شان وقعیت یک چیزی است که نشده، واقعیت یعنی همان چیزی که اتفاق افتاده، شما واقع‌بین باشید چرا واقع‌بین نیستید واقع همین است، تحریم‌ها بیشتر شد، تهدیدها بیشتر شد، توهین‌ها بیشتر شد. این هم که می‌گفتند یک توهم توطئه و تئوری توطئه هست که می‌گویند یک کانون فرماندهی سرمایه‌داری در دنیا هست، کدام کانون؟ کدام فرماندهی؟ اصلاً سرمایه‌داری فقط یک کلمه است این حرف‌ها دروغ است، این حرف‌ها چیه؟ جهان پر است از نهادها و بنگاه‌های مختلف اقتصادی، علمی، رقابت آزاد است. خب مگر شما نمی‌گفتید که نظام سرمایه‌داری صهیونیستی اتاق فرمان ندارد، اگر ندارد چطوری است که خودتان می‌گویید هر کشتی هرجا می‌خواهد نفت ببرد جلویتان را می‌گیرند. مگر شما نگفتید اتاق فرمان سرمایه‌داری وجود ندارد؟ مگر شما نمی‌گفتید که این‌ها توهم توطئه است. مگر نمی‌گفتید که چرا همه چیز را زیر سر امریکا و انگلیس می‌دانید؟ خب اگر نیست چطور خودتان می‌گویید ما هرجا می‌خواهیم معامله کنیم آمریکا و انگلیس می‌آیند نمی‌گذارند. واقع‌بین باشید ما اصلاً با آرمان کاری نداریم ما آرمان را کنار گذاشتیم ما می‌خواهیم واقع‌بین باشیم. واقع‌بین باشید همین دیروز پریروز در خبرگزاری نوشتند که وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد 23 تریلیون دلار، 23 هزار میلیارد دلار ایالات متحده آمریکا بدهکار است. بزرگترین بدهی در تاریخ بشر. خودشان اعلام کردند که ابوبکر البغدادی آدم ما بود و ما خودمان درستش کردیم مگر این را رسماً آمریکا نگفت؟ مگر این یارو نگفت که اوباما و کلینتون داعش را درست کرد؟ خود این گفت که حداقل یک میلیارد دلار ظرف 7- 8 ماه خرج کردم برای این که جریان‌های جنبش اسلامی را منحرف کنم و بیداری‌های اسلامی را به جنگ تکفیری تبدیل کنیم این آماری بود که خودشان چند وقت پیش دادند و گفت یک میلیارد دلار حداقل خرجی بود که ما فقط در سوریه و عراق برای تبدیل جهاد اسلامی به جهاد تکفیری، یعنی تبدیل جهاد علیه آمریکا و صهیونیست به تبدیل به جهاد مسلمان علیه مسلمان کردیم! یک میلیارد خرج این کردیم غیر از این که رئیس آمریکا گفت که 7 تریلیون دلار یعنی ما 7 هزار میلیارد دلار در عراق و سوریه خرج کردیم ولی متأسفانه عراق و سوریه در اردوگاه انقلاب اسلامی افتاده است و کنترل آن‌ها بیشتر از این‌هاست. خب این‌ها را خودتان گفتید ما که نگفتیم چقدر خرج کردید؟ آثار آن را داریم می‌بینیم. کمترین آمار در یمن ظرف این مدت، 100 تا 150 هزار کشته و قتل عام داشته است چه کسی غیر از آمریکا و انگلیس پشت آن است؟ پایگاه‌هایتان را در سوریه جلوی دوربین‌ها خالی می‌کنید دو ماه بعد دوباره برمی‌گردید در عراق همین‌طور. افغانستان هم همین‌طور. شما از جایی با پای خودتان بیرون نمی‌روید مگر بیرون‌تان کنند این ملت شما را از کشور خودش بیرون کرد از منطقه هم داریم بیرون‌تان می‌کنیم هرچه هم خرج می‌‌کنید بکنید. این رئیس آمریکا رسماً گفت در سوریه برای نفت، گفت من خیلی دوست دارم! این صریح گفت من نفت دوست دارم. خیلی جالب است خوشم می‌آید از این وقاحتش. چون رئیس جمهورهای قبلی هم در آمریکا همین کار را می‌کردند ولی نمی‌گویند مثلاً می‌گویند ما برای حقوق بشر، ما برای صلح، برای مبارزه با تروریزم و برای آزادی ملت‌ها، ولی این هیچی نمی‌‌گوید و می‌گوید ما برای نفتش این کارها را می‌کنیم گفت من نفت خیلی دوست دارم چون خودش سرمایه‌دار است می‌فهمد و به زبان بازاری حرف می‌زند دیپلمات بلد نیست. این آمریکای جنایتکار خالص بدون چربی و استخوان این است آن آمریکای اوباما یک آدم دورگه توی ویترین آوردند حرف‌های روشنفکری می‌زند ولی همین جنایت‌ها را بدتر می‌کند. اما این آقا آمده رک می‌گوید من همینم. همینی که هست اتفاقاً واضح دروغ می‌گویی دروغ‌هایت را هم بچه‌ها می‌فهمند این خوب است! ما باید میلیاردها خرج می‌کردیم که مردم آمریکای پیشت پرده را ببینند اما خودت پرده‌ها را کنار زدی و داری به مردم خودت را نشان می‌دهی و باید از این یارو تشکر کرد که خدا یک خلی را این‌جا فرستاده، البته خل هم نیست کاسب است اگر خل بود از سوپر میلیاردرهای آمریکا نبود. خل نیست ولی خل‌بازی درمی‌آورد چون می‌داند اغلب دنیا خل هستند و باید بازی داد. حتی ریاست جمهوری که می‌خواهند انتخاب کنند می‌گویند بیا توی کاخ‌ها و هتل‌های خودم از خود من اجاره کنید که من خودم بروم توی آن بنشین!م یعنی به شخصیت حقیقی من پول بدهید تا شخصیت حقوقی من آن‌جا برود این‌قدر زرنگ است. یعنی تا قدم و ریال آخر خود بیت‌المال آمریکا را هم تیغ می‌زند. رسماً به شاه عربستان گفت این گاو شیرده است قشنگ توی چشم او نگاه می‌کند می‌گوید شیر می‌دهی یا نه؟ او می‌گوید ما الآن سقوط می‌کنیم انقلاب اسلامی ایران هست من الآن سرنگون می‌شوم می‌گوید می‌دانم ولی بگو شیر می‌دهی یا نه؟ حالا من یک چیزی به شما بگویم این اسناد لانه جاسوسی این‌جا نمی‌دانم وقت کنم بگویم یا نه چون اگر بخواهم این‌ها را بگویم دو –سه ساعت طول می‌کشد، رسماً تعبیر گاو شیرده را راجع به ایران به کار بردند یعنی ایران گاو شیرده‌تر بود حتی از عربستان. ایران گاو شیرده بوده در اسناد لانه هست روزی 7 میلیون بشکه نفت آن موقع! بعد سلاح‌های خودشان را بخری بعد این‌جا باز خودشان بیایند بگویند این‌جا باید دست ما باشد نه شما. و این‌جا باز بیایند منافع خودشان را تأمین کنند. این‌جوری است. از این قشنگ‌تر دیگر نمی‌شود یک ملتی را چاپید. خب این‌ها می‌خواهند برگردند دوباره همان کارها را بکنند. زمان شاه که ما رابطه حسنه داشتیم دیگر رابطه بهتر از زمان شاه؟ رابطه ارباب و الاغش. رابطه ارباب و گاو شیرده‌اش. رابطه که بود. ما دنبال آن رابطه نیستیم ملت ایران از آن رابطه ده‌ها هزار کشته و شهید داد از زیر بار آن رابطه بیرون بیاید دوباره باز رابطه با آمریکا؟ و الا رابطه برابر با آمریکا که امام(ره) همان اول به آمریکا گفت آدم باش مثل بقیه کشورها معمولی باش با هم رابطه خواهیم داشت آدم نیستید رابطه حیوان وحشی با آدم چطور رابطه‌ای است؟ با گوریل می‌شود مذاکره کرد؟ آقا بنشینیم با گوریل شطرنج بازی کنیم! اولاً که نمی‌فهمی چه می‌گویی، فردا هم فهمید و دو – سه دقیقه ادای شطرنج را درآورد کافی است کیش و مات بکنی تا ببینی چه خبر است. با مُشت روی میز می‌زند بعد هم دماغت. با گوریل شطرنج‌بازی می‌کنید؟ ما حیوانی وحشی‌تر از ایالات متحده آمریکا در تاریخ معاصر داریم؟ دویست و خورده‌ای سال از عمر این‌ها می‌گذرد دویست و خورده‌ای جنگ در دنیا راه انداختند. رژیم ایالات متحده آمریکا مظهر جنگ و خشونت و غارت و برده‌داری است؟ اصلاً امریکا چطوری بوجود آمد؟ ما می‌خواهیم واقع‌بین باشیم. بعد از سقوط تمدن اسلامی اروپا آندلس، کل ثروت و قدرت و کشتی‌ها و علم و دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های جهان اسلام دست جریان‌های صلیبی مسیحی اسپانیا و پرتغال افتاد چون آندلس همان منطقه بود و این‌ها اولاً شروع کردند کشتار و تفتیش عقاید و چند صد هزار مسلمان اروپایی را کشتند یا مجبور کردند گفتند یا باید مسیحی بشوید یا اعدام! یا آن‌ها را سوزاندند. بزرگترین دادگاه‌های تفتیش عقاید را همین پاپ‌ها در آندلس راه انداختند بعد شروع کردند سوار پول و قدرت و علم و تکنولوژی و دریانوردی مسلمان‌ها شدند از طریق این‌ها وارد قاره آفریقا شدند و تمدن‌های آفریقایی را نابود کردند تمدن‌های اسلامی شمال آفریقا را. شروع کردند برده‌گیری. همین اروپایی‌ها. اول اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها، بعد انگلیسی‌ها و هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، آلمان‌ها و بعد بقیه. بعد این‌ها نمی‌دانستند که زمین کروی است و از این طرف هم می‌شود هند رفت و بعد که مسلمان‌ها گفتند ما هم از این طرف می‌رویم هم از آن طرف می‌رویم کار داریم معامله می‌کنیم تجارت می‌کنیم قاره آفریقا را دور می‌زنیم کره است صاف نیست، دنیا کره‌ای است قشنگ است از این طرف بروید دوباره این‌جا برمی‌گردید. کشتی‌ها ما از این‌جا که می‌رود دوباره وسط اقیانوس برمی‌گردد. کشتی‌های اروپایی هیچ وقت از ساحل فاصله نمی‌گرفتند چون بلد نبودند نه قطب‌نما نه نقشه داشتند این کریستف‌کلمب با کمک مسلمان‌ها رفته قارة آمریکا را دیده، اولاً فکر کرده هند است لذا به سرخپوست‌های آن‌جا می‌گویند هندی. چون فکر می‌کردند این‌ها هندی هستند. مسلمان‌ها می‌گفتند این‌جا هند نیست از این طرف هند خیلی راه است ولی اسم آن‌جا هند ماند. رفتند. مسلمان‌ها آن‌جا کار می‌کردند تجارت می‌کردند در سفرنامه خود کلمب هست که در مناطقی از قاره آمریکا مناره مسجد دیده و سکه ضرب اسلامی آن‌جا بوده است شما آمریکا را کشف کردید؟ مثل این است که من بیایم خانه شما را کشف کنم؟! شما کشف نکردید شما غارت کردید. آن‌جا مسلمان داشته، سکه‌های لااله‌الاالله با ضرب اسلامی آنجا پیدا شده، این مسیر را یاد گرفتند بعد آمدند ده‌ها میلیون سیاهپوست را نابود کردند. قارة‌ آمریکا چطوری تشکیل شد؟ با خون و جنون تشکیل شد. این مظهر مدرنیته غرب است به قول آقایان این‌جا جامعه مدنی، این‌ها آمدند می‌خواهند بقیه را آدم کنند. شما آمدند ده‌ها میلیون آفریقایی را قتل عام کردید برده گرفتید از آن قاره، بعد رفتید توی قاره دیگر، این اروپایی‌ها، آن‌جا هم ده‌ها میلیون سرخپوست را کشتید بعد به کمک این برده‌ها آن‌جا را با غارت و خون آباد کردید شده آمریکا. از وقتی که در این دویست و چندسال آمریکا تشکیل شده، دویست و چند جنگ راه انداختید. تا همین الان که ما و شما داریم صحبت می‌کنیم الان 3- 4تا جنگ در دنیا هست غیر از آمریکا و انگلیس دیگر چه کسانی در این جنگ‌ها هستند؟! همین کشورهای اروپایی هستند آمریکا و انگلیس و فرانسه هستند اصلاً در دنیا جنگی اتفاق نمی‌افتد الا این که شماها هستید ما می‌خواهیم واقع‌بین باشیم. ما ایدئولوژی را الآن بحث نمی‌کنیم واقع‌بین باشیم الآن واقعیت این است. آماری که رسماً دادگستری آمریکا و جاهای دیگر اعلام کردند می‌گویند هر سال خودکشی‌ها دارد بیشتر می‌شود و امسال نسبت به سال قبل بین نوجوانان ده تا 24 سال، خودکشی‌ها بیش از یک و نیم برابر شده است. ظرف یکسال! یعنی بیش از 56 درصد. این آمار رسمی دادگستری آمریکا است. بیشترین خشونت، ‌دعوا، کشتار، بیشترین خشونت جنسی به زنان و کودکان، بیشترین کتک زدن زنان، بیشترین مواد مخدر، مصرف مشروب و مواد مخدر، کشور شماست. شما جامعه مدنی هستید؟ معلم ما و معلم بشریت هستید؟ از بس این بچه‌ها در مدرسه‌ها مسلح هستند و همدیگر و معلم‌هایشان را می‌زنند اگر معلمی نمره ندهد می‌گویند آقا بیا بیرون دوئل! بعد از زنگ تفریح اگر راست می‌گویی بیا کوچه بغلی دوئل. هر ماه توی مدرسه‌ها می‌دیدید یک مرتبه یک کسی مسلسل را می‌کشید بیرون و همه همکلاسی‌هایش را می‌زند. بعد گفتند آقا جان معلم‌ها در خطر است می‌ترسند نمره ندهند که اگر نمره ندهی کم بدهی رگبار را بسته به روی معلم. رئیس جمهور آمریکا چه گفت؟ گفت خب معلم‌ها را هم مسلح کنید که از خودشان دفاع کنند! دولت که نمی‌تواند بیاید از همه دفاع کند! شعار این‌ها این است هر خانه، 3تا مسلسل. آمریکا گفت همه مردم باید مسلح باشند خودتان از خودتان دفاع کنید. جنگل است. این‌ها پدران مدرنیته هستند. این اومانیزم و انسا‌ن‌گرایی و حقوق بشر و کرامت انسان و نظم نوین و انسان مدرن است! انسان مدرن وحشی. فکر می‌کنید آمریکا یک کشور معمولی است ما هم همین‌طور یک کشور معمولی هستیم می‌گویند آقا بنشینید مسائل‌تان را حل کنید. اولاً که ما نشستیم و مسائل حل نشد. بیشتر شد مسائل اضافی‌تری پیدا شد باز یک بار دیگر برویم صحبت کنیم شاید سوء تفاهم شده، هرچه او می‌گوید سوء تفاهم نیست من دارم تو را می‌زنم باز این می‌گوید نه، سوء تفاهم شده! تو یک منظور دیگری داری! می‌گوید نه کاری که کردم منظورم من همین است من می‌خواهم تحریمت کنم می‌خواهم براندازی کنم می‌خواهم ترور کنم 40 سال است می‌خواهم تو را زمین بزنم تو در دنیا موی دماغ مایی، می‌گوید نه؛ یک سوء تفاهم شما می‌خواهی حل شود ما تا حالا نخواستیم حل شود! خب برو تا حل شود. منتهی از جیب خودت بده نه از جیب ملت. از جیب خودتان خرج کنید نه از جیب ملت. چرا چوب و صدمه آن را مردم بخورند؟ یک راه حلی پیدا کنید که خودتان صدمه بخورید چرا ملت را فدا می‌کنید؟ از جنگ جهانی دوم به بعد، آمریکایی‌ها ابرقدرت شدند یعنی 70- 80 سال است. این‌ها در جنگ جهانی دوم از این فرصت استفاده کردند از آن موقع هرجا را اشغال کردند دیگر ولش نکردند. آمریکا چنین جانوری است. این‌ها در جنگ آلمان را اشغال کردند هنوز آنجا هستند. آلمان دولت مستقل ندارد، 5+ 1 یکی‌اش آلمان است، نمی‌گویند 6، یعنی نصفه آدم حسابش می‌کنند. چرا؟ چون مستعمره آمریکاست. الآن آلمان دولت مستقل و حکومت مستقل و ارتش مستقل ندارد. هنوز ده‌ها هزار آمریکایی آن‌جا هستند و از 80 سال پیش که بیرون نرفتند ول نمی‌کنند. ژاپن مستعمره آمریکاست. 40- 50 هزار سرباز آمریکایی الآن از زمان جنگ جهانی دوم آنجا هستند هر روز هم توی خیابان می‌آیند و آدم کم می‌آورند دست دختر و پسرهای ژاپنی را می‌گیرند توی پادگان می‌برند بی‌ناموس‌شان می‌کنند بعد هم ولشان می‌کنند می‌گویند برو، کسی هم حق ندارد اعتراض کند. کاپیتالاسیون است. مقامات ژاپن بدون اجازه آمریکایی‌ها حق آب خوردن ندارند چرا؟ چون بمب اتم زدند. در ایتالیا بعد از جنگ جهانی دوم هنوز بیرون نرفتند و هنوز آن‌جا هستند. بخشی از اتریش را اشغال کردند هنوز آن‌جا هستند. جنگ 70 سال است تمام شده بروید خانه‌هایتان! می‌گویند نه، همین‌جا خانه ما است و خانه ما خیلی بزرگ است! همه جا خانه ماست! در امور داخلی ما دخالت نکنید. مثل انگلیسی‌ها که هند را گرفته بودند بعد زمان آخر قاجار اول پهلوی به ایران نامه می‌نوشتند که ما دوتا همسایه هستیم دوتا همسایه باید به هم احترام بگذارند. شما همسایه ما هستید؟ انگلیس همسایه ماست؟ گفت الان کم‌کم همسایه شدیم چون عراق و افغانستان را از این طرف گرفته، فلسطین را گرفته، حجاز را گرفته، گفته فعلاً همسایه هستیم کم‌کم صاحبخانه هم می‌شویم! همین‌طور هم شد. انگلیس اول همسایه ما بود بعد کم‌کم آمد صاحبخانه ما هم شد. گفتیم مگر شما همسایه نبودید؟ گفت نه اون موقع سابقاً بود الآن ما صاحبخانه‌ایم شما هم نوکر مایید. خب انگلیس‌ها این‌طوری بر این کشور مسلط شدند و رضاخان و پهلوی را آوردند بعد هم آمریکایی‌ها آمدند. آمریکا 1945- 46 اشغال حمله عملیات، اشغال فلیپین. 1945 اشغال کره، اینها در کره این‌ها حداقل یکی دو میلیون آدم کشتند. 1946 گفتند یک ماشین آمریکایی‌ها داشته رد می‌شده یک تیراندازی در مرز ایتالیا و یوسگلاوی شده، نیرو پیاده کردند و کلاً منطقه ایتالیا و یوگسلاوی را گرفتند! بعد از جنگ جهانی دوم که کل اروپا نابود شده بود و دیگر هیچ کس نمی‌توانست از خودش دفاع کند. همه ورشکست و بدبخت شده بودند این اروپا وحشی‌ترین قاره جهان است. همین جنتلمن‌ها که می‌گویند مدرنیته و... این‌ها وحشی‌ترین قاره جهان هستند یعنی خونریزی که در اروپا درهمین دوران مدرن در همین صد سال شده، یا به دست اروپایی‌ها در جهان شده در تاریخ کل بشر سابقه نداشته است. این‌ها فقط در دوتا جنگی که خودشان با هم داشتند جنگ بین‌الملل اول و دوم، با فاصله 30 سال، فقط خودشان از همدیگر توی اروپا بیش از صد میلیون آدم کشتند خودشان همدیگر را کشتند. بعد در آفریقا، در آسیا و در جاهای دیگر هم آمدند سر آن‌ها با همدیگر جنگیدند بعد اسم آن را جنگ جهانی گذاشتند اصلاً جنگ جهانی وجود ندارد جنگ اروپایی‌ها با هم است منتهی در جهان یعنی قربانی آن جهان بوده است. این‌ها ظرف صد سال بیش از 120 میلیون فقط از خودشان کشتند غیر از بقیه. در کره چقدر کشتند. در ویتنام شرق آسیا یکی دو میلیون آدم کشتند. در کامبوج و لائوس صدها هزار آدم کشته شده است سر جنگ قدرت شوروی کمونیست‌ها با آمریکایی‌ها. همان سال 1348 که فلسطین اشغال شده که رژیم اسرائیل تشکیل شده که اساساً کار انگلیسی‌ها بود همان موقع آمریکا در فلسطین برای خودش یک گوشه‌ای نیرو پیاده کرده است. 1948- 1349 برلین آلمان که چپ و راست بین خودشان تقسیم کردند همان سال کمونیست‌ها در چین (مائو) داشتند پیروز می‌شدند آمریکا به چین لشکرکشی کرده است. ببینید این‌ها ظرف چند دهه چقدر جنگ کردند؟ آمریکا این است. 1950- 1953 جنگ کره. 1953 تا 1955 تایوان، چین تایپه، که کمونیست‌ها مائو که چین را گرفتند به قول آمریکایی‌ها چین آزاد که هنوز هم آن‌جا دست نشانده دارد. 1955 تا 1964 مرحله اول جنگ ویتنام. چند میلیون آدم را آنجا کشتند و غارت کردند تجاوز کردند قتل عام کردند. 1956 عملیات در مصر، کانال سوئز. 1958 حمله به لبنان. 1959 تا 1960 درگیری با انقلاب کوبا، کاسترو و چگوآرا در منطقه. 1962 حمله به تایلند تحت عنوان این که با کمونیست‌ها و شوروی می‌خواهیم جلویشان را بگیریم. 1962 دوباره عملیات علیه کوبا. 1962 تا 1975 ظرف 13 سال جنگ‌های خونین در لائوس شرق آسیا، آن‌جا صدها هزار آدم کشته است. 1964 در آفریقا حمله به کنگو زئیر، 1975 مرحله بعدی جنگ ویتنام. می‌آمدند کل روستاها، جنگل‌ها، دهکده‌های مردم را سمپاشی می‌کردند مثل این که هواپیماها می‌روند مزرعه‌ها را سمپاشی می‌کنند این‌ها کل روستاها و دهکده‌ها را سمپاشی می‌کردند مثل مورچه و حشره این‌ها را می‌کشتند. 1969 حمله به جمهوری دومینیکن، همان سال دوباره حمله به کنگو و زئیر. 1968 دو سال عملیات و کشتار در کامبوج. 1971 شبه قاره هند، دخالت نظامی‌های آمریکا در هند سر قضیه بنگلادش و پاکستان. 1974 حمله به نیروی دریایی قبرس، به بهانه این که بین ترکیه و یونان سر قبرس دعوا است. خب به شما چه مربوط است؟ به بهانه این آمریکا آمده آن‌جا نیرو پیاده کرده و پایگاه زده است یعنی هرکس با هرکس بحثش می‌شود این هم می‌آید آنجا می‌گوید خب فعلاً ما یک پایگاه بزنیم تا بعد ببینیم چه می‌شود؟ بعد هم دیگر نمی‌روند. فقط ما این‌ها را بیرون کردیم بقیه جاها دیگر نمی‌توانند این‌ها را بیرون کنند فقط انقلاب اسلامی است که دارد این‌ها را از منطقه بیرون می‌کند. 1975 دوباره عملیات زمان جانفورد در منطقه ویتنام و کامبوج. 1976 حمله به لبنان. همان سال دوباره درگیری با کره. 1978 دو کشور در آفریقا دوباره عملیات تجاوز. 1980 حمله به ایران، طبس. که این شکست‌های آمریکا شروع شده است این شاید یکی از اولین شکست‌های آمریکا بوده، ایران را از دست دادند بعد هم حمله طبس شکست خورد و بعد لانه جاسوسی را آن‌جا گرفتند و هیچ غلطی هم نتوانست بکند. یک چیزی را برای اولین بار از حضرت امام(ره) توی اینترنت دیدم که تا حالا ندیده بودم خبرنگار آمریکایی آمده دارد از امام مصاحبه می‌کند. یزدی هم مترجم است. می‌پرسد که شما گفتید اگر رژیم شاه به کشتار ادامه بدهد شما هم به مردم می‌گویید جهاد کنند. منظورتان اسلحه است؟ امام(ره) می‌فرماید بله. یعنی اگر این کشتار را ادامه بدهید ما هم اعلام جهاد می‌کنیم که جنگ مسلحانه بشود یک طرفه دیگر بس است خیلی کشتید. آدم عاشق اخم امام بود یعنی تو آدم نیستی که با تو حرف بزنم. آخه این خبرنگاران این‌طوری رئیس‌جمهوران و شاهان دنیا را این‌طوری بازی می‌دهند مسخره‌شان می‌کنند. این‌ها بتی هستند. آن‌ها افتخار می‌کنند که این‌ها باهاشون مصاحبه کنند و فیلم‌شان در آمریکا و غرب پخش بشود. امام اصلاً محل سگ به آن‌ها نمی‌گذارد بعد می‌گوید که از کجا اسلحه می‌آورید؟ می‌گوید نمی‌دانم. می‌گوید از فلسطین اسلحه می‌آورید؟ می‌گوید نمی‌دانم. می‌گویند ولی ظاهراً این‌طوری است، امام می‌گوید چی این‌طوری است؟ می‌گوید شما بالاخره هیچ احتمالی نمی‌دهید؟ می‌گوید هیچ اطلاعی ندارم. وقتی می‌گوییم جهاد مسلحانه یعنی جهاد می‌کنیم و حساب‌تان را می‌رسیم دیگر تو چه کار داری اسلحه از کجا می‌آوریم؟ جایش مهم نیست ولی پیدا می‌کنیم اثر آن مهم است وقتی سوراخ می‌کند آن مهم است. برای اما واقعاً خیلی باید دست زد. امام(ره) واقعاً یک شخصیت استثنایی بود. او با دست خالی نشان داد که قدرت حقیقی کجاست؟ اصلاً معنوی قوی و ضعیف را عوض کرد بزرگترین ابرقدرت جهان همین پیرمرد بود من به تکلیفم عمل می‌کنم خداوند گفته من جلوی شما بایستم و می‌ایستم چون خدا گفته من قوی هستم من به خدا وصل هستم شما به کجا وصل هستید؟ شما توپ و تانک دارید، اما قدرت اصلی این طرف است. خب دیدید شاه توپ و تانک نداشت تمام توپ و تانک‌هایش فلج شد، مگر اسرائیل را نمی‌گفتند قوی‌ترین ارتش منطقه است چطور از صدهزارتا حزب‌الله و حماس شکست خورد و پوکید. چطوری الآن چند صد هزار جوان پابرهنه یک مقدار نان توی جیب‌شان می‌گذارند و توی کوه‌ها ترتیب همه‌تان را دادند شما که یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آل سعود، امارات، قطر هم بود در رفت. شما که همه‌تان با هم آمدید و از این‌ها شکست خوردید. بچه شیعه‌های مرید زید، پسر اما سجاد و نوه امام حسین(ع). شما و کل آن امپراطوری‌تان در افغانستان از افغانستان شکست خوردید. حالا معنی قدرت و جایگاه قدرت عوض شد. بنابراین این‌هایی که می‌گویند با آمریکا صحبت کنیم شاید یک سوء تفاهمی هست. کدام سوء تفاهم؟ آمریکا چنین جانوری است. این‌ها را که گفتم تا سال 1980 اول انقلاب ماست. بعد از آن در این 40 سال تا همین الآن چقدر آمریکا جنگ راه انداخته و جنایت کرده است. 1981 حمله به السالوادر، همان سال حمله به لیبی، سال بعد حمله به لبنان که لبنان هم بچه‌های انقلاب اسلامی آن‌ها را بیرون انداختند. سه چهارتا از این بچه‌های حزب‌الله و جهاد اسلامی همین شهید مغنیه (رضوان‌الله تعالی علیه) این‌ها عملیات کردند سه‌تا شهید دادند چهارتا شهید دادند 400- 500 تا کماندوی فرانسوی انگلیسی ایتالیایی اسرائیلی را لت و پار کردند کل ارتش‌های آمریکا و غرب دم‌شان را روی کول‌شان گذاشتند و از لبنان فرار کردند. اولین شکست‌هایشان بعد از انقلاب ما بوده است. و الا هرجا رفتند دیگر بیرون نرفتند در ایران شکست خوردند در لبنان ضربه خوردند. 1976 دوباره در کره. 1982 – 1983 در لبنان. 1983 از خاک سودان و مصر عملیات علیه لیبی. همان سال حمله به گرانادا و اشغال گرانادا. همان سال تا 6 سال عملیات کشتار در هندوراس آمریکای لاتین برای جنگ در نیکاراگوئه، با نیروهای نیکاراگوئه که ضد آمریکایی بودند. 1983 حمله در چاد علیه لیبی. 1984 در خلیج فارس کمک به ارتش عربستان علیه هواپیماهای ایران. غیر از جنگ عراق که حسابش جداست اصلاً آمریکا با ما رسماً وارد جنگ شد – شما یا نبودید یا بچه بودید- آخرهای جنگ که ما پیش رفتیم فاو را گرفتیم و کار صدام یکسره شده بود و ارتش آن فلج شده بود. بیش از نصف ارتش او در دوتا عملیات منهدم شده بود البته ما هم خیلی شهید دادیم. بیشترین شهدا را ما در کربلای 4 و 5 دادیم و بزرگترین انهدام نیرو شد. دیگر آمریکا احساس کرد آمریکا رفت، عراق رفت، عراق برود کل منطقه رفته است بنابراین خودش مستقیم با ما وارد جنگ شد هواپیمای مسافربری ما را زد بعد جنگ در خلیج فارس شد چندتا بچه‌های ما سوار قایق موتوری‌هایشان شدند شهید مهدوی، خودش گفت ما رفتیم جنگ. سوار دوتا قایق شدند و گفتند ما به جنگ بزرگترین ناوگان‌های جهان رفتیم، همه خندیدند مسخره‌شان می‌کردند، رفتند چندتا قایق و هلی‌کوپتر و کشتی این‌ها را زدند خودشان هم شهید شدند آن‌ها هم بعد آمدند چندتا از سکوهای ما را زدند. این‌ها اولین کارهایی بوده که با آمریکا شده؛ مگر کسی جرأت می‌کرد با آمریکا این‌طوری برخورد کند؟ آن هم چندتا بچه سوار قایق موتوری شدند که شش بار باید سعی کنید تا موتورش روشن شود وسط راه یادش می‌آید بنزین زده یا نزده؟ این‌ها رفتند حساب آمریکایی‌ها رسیدند این آمریکایی‌ها این چیزهایشان را در ویکیلیت نوشتند می‌گوید ما در آن جنگ ما باور نمی‌کردیم که 7- 8تا بچه بسیجی و جوان راه افتادند با ما بجنگند. گفت بزرگترین ارتش‌های دنیا جرأت نمی‌کنند به ما نزدیک بشوند ما از دور که می‌آییم راه را باز می‌کنند و کنار می‌روند شوری هم جرأت نمی‌کند با ما این‌طوری رفتار کند. ما باور نمی‌کردیم که این‌ها آمدند با ما بجنگند. ما فکر کردیم این‌ها گیج هستند و اشتباهی آمدند بعد دیدیم نه، 4- 5تا بچه آمدند با کل ارتش امپراطوری آمریکا بجنگند گفتیم بیا جلو. این آمار زیاد است من اگر بخواهم یکی یکی بگویم چند جلسه باید وقت بگذاریم در این خلیج فارس علیه خود ما. 1988 هندوراس. دوباره خلیج فارس. همان سال حمله به پاناما و اشغال پاناما. 1989 دوباره حمله به لیبی و پاناما و حمله به کلمبیا، بولیوی پرو و در مناطق علیه چریک‌های چپ. 1989 عملیات در فیلیپین. همان سال دوباره پاناما، همان سال در لیبریا، همان سال در عربستان برای قضیه کویت و جنگ اول خلیج فارس. 1991 حمله علیه عراق. دوباره در یک کشور آفریقایی همان سال. دوباره عراق. 1992 سیرالئون، 1992 در کویت و عراق. 1992- 1995 چندین بار عملیات و حمله به سومالی علیه چریک‌های اسلام‌گرا. 1993 ت ا سال‌ها بوسنی و هرزگویین. می‌دانید که تا وقتی صرب‌ها مردم را قتل عام می‌کردند هیچ کس سازمان ملل، غرب، هیچ کس هیچی نگفت. چون آن طرف روس‌ها و صرب‌ها کمونیست‌های سابق بودند و این طرف هم مسلمان‌ها بعد که دیدند مسلمان‌ها دارند قوی می‌شوند بچه‌های ما رفتند کمک‌شان کردند، مسلح‌شان کردند، آموزش دادند و سازماندهی شد، دیدند که مسلمان‌ها دارند پیشروی می‌کنند یک مرتبه آن‌جا آمریکا و انگلیس وارد عمل شدند تحت عنوان دفاع از جان مسلمانان. شما که چند سال است دارند این‌ها را قتل عام می‌کننده، هزار هزار زنده به گورشان می‌کنند، شما ایستادید نگاه می‌کنید تا دیدید این‌ها قوی شدند وارد شدند دخالت کردند و حکومت بوسنی را گرفتند قانون اساسی برایشان نوشتند. 1993 حمله به مقدونیه. 1993 تا 1995 عملیات علیه هائیتی. 1996 لیبریا. 1996 جمهوری آفریقای مرکزی. 1997 آلبانی. 1997 کنگو و گامبیا. 1997 سیرالئون. 1998 گینه بیسائو. 1998 و 1999 عملیات و حمله در کنیا و تانزانیا علیه اسلام‌گراها. 1998 حمله به افغانستان و سودان. 1999- 2001 حمله به تیمور شرقی اندونزی. 1999 کوزوو در بالکان اروپا. سال 2000 حمله سیرالئون. 2000 یمن. 2001 افغانستان. 2002 دوباره یمن و ساحل عاج همان سال. 2003 عراق. 2003 دوباره لیبریا. 2003 عملیات در گرجستان. آسیای میانه. و عملیات در جیبوتی در آفریقا آن طرف یمن. 2004 عملیات در هائیتی. 2006 پاکستان. دوباره لبنان، همان سال سومالی. و همین‌طور این‌تا 2005 است اگر بخواهیم تا الآن برسیم یک ساعت وقت می‌گیرد همین الآن هم که شما دارید می‌بینید اتفاقات عراق، سوریه، یمن، لیبی، لبنان، غزه، افغانستان، کجایش هست که آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها نیستند؟ و جلودار این جنایت آمریکایی‌ها هستند. این اسناد لانه را عرض بکنم. الآن دارند چه می‌کنند؟ خط‌شان به لحاظ سیاسی و طرح‌شان چیست؟ همان کاری است که 40 سال پیش می‌کردند منتهی ابزار و تجربه‌هایش پیچیده‌تر شده است آدم‌ها هم عوض شدند و الا خط همان خط است. می‌گوید ما ایران را از دست دادیم متأسفانه خمینی آمد حاکم شد مردم هم با او هستند، ولیکن در حکومت بعد از انقلاب که هم برنامه دارند از طریق کودتا، جنگ، تحریم، ترور که حکومت سقوط کند. هدف اصلی‌شان تغییر رژیم است. اما همیشه گفتند اگر نتوانیم که نمی‌توانیم و نتوانستیم به جای تغییر خود رژیم اقلاً تغییر رفتار رژیم بشود، یعنی یک کاری کنیم که این رژیم دیگر رژیم انقلابی، مردمی، ضد استکباری نباشد. یک آدم‌هایی بیایند اسم‌شان همین باشد ولی سازشکار، غرب‌گرا و لیبرال مسلک باشند، خائن، ولو با آرم مذهبی و با همین قانون اساسی باشند. اگر نتوانیم رژیم را سرنگون کنیم. و همین خط تا الآن ادامه دارد. اسم آدم‌هایش مهم نیست چون بعضی از این‌ها مردند ولی خط‌شان باقی است. 2/11/57 یکی دو هفته به پیروزی انقلاب اسلامی مانده است با امیر انتظام قبل از انقلاب رابطه داشتند این آدم شده سخنگوی دولت موقت جمهوری اسلامی بعد از انقلاب. و معاون نخست وزیر یعنی مهندس بازرگان که نفر دوم دولت بود دولت چی؟ دولت اسلامی که هزاران هزار شهید دادیم این‌ها سر کار آمدند. این امیر انتظام از سال‌ها قبل از انقلاب با سیا ارتباط داشته است. در اسناد این‌جا مکرر هست یکی‌اش این فرد است. بعد می‌گوید ما داشتیم راجع به یک مسئله‌ای صحبت می‌کردیم انتظام موضوع را عوض کرد و گفت بدانید که ما جریان‌های لیبرال مذهبی هستیم و به شاه منتقد بودیم اما مثل خمینی تندرو نیستیم که اصلاً رژیم سلطنت باید برود، رژیم باید عوض بشود، شاه باید برود، نه خودش نه بچه‌اش، توله‌اش هیچ کدام نباید باشند، آمریکا باید بیرون برود و... ما اصلاً این حرف‌ها را نزدیم. می‌گوید ما مایل هستیم با هیئت‌های آمریکایی باشیم هنوز انقلاب پیروز نشده است دی و اوایل بهمن 57 است از همان موقع که احتمال دارد رژیم سقوط کند دارد با آمریکایی‌ها می‌بندد. می‌گوید ما برای مذاکره در مورد منافع آمریکا در ایران، حتی نمی‌گوید برای منافع ملی ایران، می‌گوید ما برای مذاکره در مورد منافع آمریکا در ایران و تلاش برای اجتناب از درگیری بین آمریکا و جنبش اسلامی که خواستار روابط خوب با آمریکاست آماده‌ایم. می‌گوید شما به خمینی و این جوان‌های دوآتیشه حزب‌اللهی نگاه نکنید. ما ملی‌گرایان، ناسیونالیست‌‌ها و آخوندهایی که در حوزه هستند ولی با خمینی نیستند که می‌دانید تا حد مرجع صاحب رساله ما داشتیم که هم با ساواک و هم با لانه جاسوسی همین سفارت آمریکا ارتباط داشتند و می‌گفتند ما با شما علیه خمینی همکاری می‌کنیم. خمینی نماینده روحانیت اسلام نیست و ما دشمن آمریکا نیستیم حتی ما حاضر بودیم که شاه بماند ما دنبال این نبودیم که رژیم را عوض کنیم این آمد گفت مرگ بر شاه و مرگ بر شاهنشاهی و مرگ بر آمریکا و اسرائیل!‌همه را با هم گفت. افراطی است. یک عده جوان نادان احساساتی هم دختر و پسر پشت سرش راه افتادند و اصلاً کاری به دولت ندارند می‌نشینند سخنران‌های خمینی را گوش می‌کنند و پشت سر او راه می‌افتند و کاری به کسی ندارند.

سند دیگر سولیوان همان روز، می‌گوید با یک عده دیگر از رهبران میانه‌روی مذهبی و غیر مذهبی سکولار ملاقات داشتیم ما به آن‌ها گفتیم که ما حاضریم با همه احزاب رابطه داشته باشیم (یعنی آمریکا) ولی شما باید کمک کنید رهبران میانه‌رو که طرفدار مذاکره و رابطه با آمریکا هستند و نسبت به مسائلی مثل فلسطین و اسرائیل حساس نباشند یعنی بگویند مسئله فلسطین به ما ربطی ندارد باید یک چنین کسانی بتوانند با خط سازش ناپذیر خمینی که مدام کله‌شقی می‌کند – این گزارش سازمان سیا است- با او بتوانند مچ بیندازند و بهترین امید با شرایط فعلی این است که، یعنی شما با یکسری از احزاب داخلی میانه‌رو و عقلا شماها که متمایل به توافق و سازش باشند تا نگذاریم کار به یک درگیری سرسختانه منجر بشود.

نمونه دیگر 9/بهمن/ 57. هنوز انقلاب نشده ولی بعد از این است، با یک گروه دیگر. خودش دارد از تهران گزارش به سیا (واشنگتن) می‌دهد می‌گوید بهترین امید فعلاً جریان‌های ملی – مذهبی و لیبرال‌های میانه‌روی مذهبی همچون نهضت آزادی و رهبران میانه‌رویی هستند که سعی دارند خمینی را متقاعد کنند که زیاد سخت نگیرد. می‌گوید ما باید از طریق این آخوندها و روشنفکران لیبرال مذهبی یک کمی به خمینی فشار بیاورم. 8/11/57 می‌گوید بختیار اعلام کرده که پاریس می‌رود ... ملاقات‌هایی در تهران و پاریس راه انداخته، رهبران مذهبی میانه‌رو در ایران ظاهراً از ترس می‌خواهند هرچه زودتر با خمینی توافق بشود و یک کاری کنیم خمینی این‌قدر قاطع حرف نزند یعنی نگوید آمریکا و شوروی نه شرقی و نه غربی، فقط اسلام و ملت و... این حرف‌ها را نزند فقط یک جوری باشد که... این که دیپلماسی نشد! یک کمی آرام. بگو هم این، هم آن. یک کمی باج بده، مذاکره کنیم برد – برد برویم جلو ببینیم چه می‌شود؟ که تهش هم می‌شود برد- باخت. یعنی می‌شود باخت این ملت و برد آن‌ها. بعد یک ملاقات با سنجابی رهبر جبهه ملی دارد. 14/ ژانویه/ 76 این قبل از انقلاب است. سفارت نظر می‌دهد می‌گوید از کل حرف‌های سنجابی و جریان‌های ملی‌گرا این‌طور برمی‌آید که همه این‌ها گرایشات غربی دارند هیچ کدام از این‌ها دشمنان ما نیستند همه این‌ها می‌توانند دوست بالقوه بلکه بالفعل باشند گرچه منتقد رژیم شاه هستند گاهی هم از ما انتقاد می‌کنند. بعد می‌گوید نشانه صریحی که بگوید من می‌خواهم با شما باشم و به نفع شما کار کنم ممکن است نشان ندهند اما کاملاً‌ در مذاکره با ما اعلام کردند که امیدوارند که آمریکا از او و جبهه ملی و جریان‌های ملی‌گرا و لیبرال مذهبی حمایت کند و هیچ خطری آن‌ها را تهدید نکناد.

ملاقات بعدی دی 57 است. وسط انقلاب، یک ماه به پیروزی انقلاب مانده با همین آدم. مأمور سفارت آمریکا سازمان سیا می‌گوید سنجابی رهبر ملی‌گراها و جبهه ملی به من گفت امیدوار هستم خمینی متقاعد شود که کمی کوتاه بیاید چون جمهوری که او می‌گوید و می‌خواهد ایجاد کند سرانجام ختم به خونریزی خواهد شد هنوز رژیم عوض نشده است  آمریکا می‌گوید جریان ملی‌گرا و لیبرال من می‌گوید که ما منتقد شاه هستیم اما نه این که رژیم عوض شود ما معتقد نیستیم که می‌شود رژیم را عوض کرد اصلاً امکان ندارد ولی خمینی می‌گوید ما رژیم را عوض می‌کنیم! می‌خواهد یک جمهوری بیاورد که یعنی خونریزی و درگیری و جنگ داخلی. در حالی که از این تاریخ به بعد اتفاقاً آن یک ماه آخر ما شهید زیادی ندادیم همه شهدا را قبلش داده بودیم. از آن موقع به بعد شهید داده شد که همین بختیار پشت آن بودند ولی ارتش آمریکا رسماً آمد. می‌دانید هایزر رسماً از طرف رئیس جمهور آمریکا و ارتش آمریکا به ایران آمد که کودتا کند. بعد برگشت به آمریکا گفت ارتش ایران از هم پاشیده است بدنه‌اش که سربازانش هستند این‌ها با ملت و خمینی هستند ما با این‌ها نمی‌توانیم کودتا کنیم مثل 28 مرداد نیست. بروید خاطرات هایزر را بخوانید کتاب آن چاپ شده است به فارسی هم ترجمه شده است. بعد می‌گوید آن‌جا در آمریکا گفتند خیلی خب اگر روی ارتش ایران نمی‌شود برای کودتا حساب کرد و این انقلاب واقعی است و با زمان مصدق فرق می‌کند کل ملت در صحنه هستند و این‌ها ایستادند هزاران هزار شهید و کشته دادند باز هم کنار نمی‌روند آن‌جا صدتا کشته دادند تمام شد الآن هزاران هزار کشته دادند باز هم ول نمی‌کنند اوضاع فرق کرده است این آن نهضت نیست، این مردم آن مردم نیستند این رهبران هم آن رهبران نیستند. کودتا هم نمی‌شود با ارتش کرد. هایزر می‌گوید من به آمریکا رفتم قرار شد ما از آمریکا خود من که ژنرال بود، می‌گوید من گفتم شرط من این است من چندصدتا ژنرال آمریکایی را خودم باید انتخاب کنم و چند هزار کماندوی آمریکایی را سازماندهی کنیم و بخشی از ارتش و ساواک ایران هم در خدمت ما باشد من خودم می‌روم آنجا و رسماً کودتا را انجام می‌دهم. که این دفعه که آمد که مقدمات کودتا را انجام بدهد دید اوضاع خیت است و خودش هم در رفت! با یک عده‌ای هم این طرفی‌ها و هم آن طرفی‌ها مذاکره هم کرد ولی به نتیجه نرسید. این عبارت را دقت کنید: می‌گوید سنجابی – یعنی جبهه ملی‌ها- می‌گوید قانون اساسی که هست همین قانون اساسی رژیم پهلوی، همان خوب است برای ایران کافی است! ما با سلطنت مخالفتی نداریم سلطنت در چارچوب قانون اساسی باشد خمینی در حمله به سلطنت خیلی تند می‌رود بعد می‌گوید به ما گفت امکان ندارد که سلطنت در ایران سرنگون بشود خمینی دارد بیخود می‌گوید فقط هزینه و تلفات سنگین می‌شود سنجابی گفت در انتخاب هر روشی، ولی متأسفانه موافقت خمینی شرط است یعنی اگر خمینی با یک شعار یا طرح موافقت نکند آن طرح در ایران حتماً شکست می‌خورد. بعد خود این سازمان سیا زیر آن نظریه می‌دهد و می‌گوید واقعیت این است که به نظر من (از تهران به واشنگتن گزارش می‌دهد) می‌گوید به نظر من می‌رسد که هم جبهه ملی‌ها و هم جریان‌های لیبرال مذهبی، همه‌شان به شدت احساس تنهایی و در برابر خمینی احساس ضعف می‌کنند و همه به دنبال دوستانی مثل ایالات متحده هستند همه‌شان می‌خواهند ما بیاییم کمک‌شان کنیم تا در برابر خمینی یک مقدار قدرت پیدا کنند. شاه هم باشد ولی یک مقداری دموکراسی هم باشد مثل زمان قبل از انقلاب، آن‌طوری دیکتاتوری نباشد. می‌گوید به هرحال او می‌تواند بعدها برای ما نقش مهمی بازی کند. یعنی می‌گوید ما باید این‌ها را ذخیره کنیم بعدها اگر خمینی آمد و مسلط شد و پیروز شد ما باید از همین‌ها علیه او استفاده کنیم! یعنی از جبهه ملی، نهضت آزادی. اسم سازمان مجاهدین خلق، فدائیان خلق، حتی حزب توده کمونیست ضد آمریکایی، حزب دموکرات کردستان که تجزیه‌طلب است با جریان‌های ملی‌گرایی که ضد تجزیه هستند و طرفدار ایران واحد ولی زیر نظر آمریکا و سلطنت هستند با همه این‌ها می‌گوید ما رابطه داریم و باید همه‌شان را داریم آماده می‌کنیم این‌ها باید با چشم مسلح و با تحلیل با اطلاعات تاریخی سراغشان بروید هر جمله‌ای معانی‌ای دارد هرکسی که تاریخ نداند معنی این حرف را نمی‌فهمد ولی کسی این جریان‌‌ها را بداند که دهه 30 چه خبر بود در ایران؟ دهه 40 بود؟ 50 و 60 را بداند و بخواند، آن وقت می‌بیند عجب! چه توطئه‌های پیچیده‌ای است. آمریکا این تصوری که این‌ها دارند یک عده‌ای دامن می‌زنند از قبل هم بودند استعدادهای اصلی و پایه‌شان این‌هاست کارهایی که در این چند سال کردند و 40 سال پیش هم همین‌ها را می‌گفتند. آمریکای یک حکومت معمولی است و مذاکره با آمریکا مثل مذاکره با هر دولتی است! این دروغ اول. نه آمریکا یک دولت معمولی است نه مذاکره با آمریکا مثل مذاکره با دیگران است. نمونه‌هایی از آن را دیدید. دوم این که ادعا می‌کنند مشکل جدی بین ما نیست سوء‌تفاهم است! هیچ دو قدرتی در جهان به اندازه‌ای که ما و آمریکا الآن با هم تفاهم داریم با هم تفاهم ندارند! یعنی الآن هم او دقیق فهمیده که ما چه خطری برای او هستیم و هم ما دقیق فهمیده که او چه مصیبت و فتنه‌ای است.  پیشفرض غل دیگرشان این است که بله، اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم باید با آمریکا دوست بشویم. اولاً آمریکا دوست نمی‌خواهد، ثانیاً دوست شویم. آمریکا که هر توطئه‌ای توی این چهل سال کرده، برای این بوده که مانع پیشرفت ما بشود کدام پیشرفت؟ آمدند چهارتا فیزیکدان ما را ترور کردند برای این که در فیزیک هسته‌ای و انرژی هسته‌ای رقیب پیدا نکنند و الا آنها می‌دانند که ما دنبال بمب اتم نیستیم ما اگر می‌خواستم بمب اتم بسازیم نمی‌توانستیم بسازیم؟ همین الآن اگر بخواهیم نمی‌توانیم؟ تکنولوژی آن را که داریم، دانش آن را هم داریم، آدم‌هایش را هم داریم، شما الآن چه می‌گویید؟ ما عقیده ندایرم، بمب هسته‌ای یعنی کشتن میلیون‌ها آدم بی‌گناه یعنی نابود کردن هر سه نسل. بعد هم که امروز قدرت در بمب اتم نیست ما مگر بمب اتم داشتیم که ایران را از شما گرفتیم؟ مگر ما بمب اتم داشتیم که انقلاب اسلامی شما را از این سه کشور بیرون ریخت؟ اسرائیل بمب اتم داشت چطوری شد که همیشه حزب‌الله پیروز می‌شود؟ شوروی بمب اتم داشت چطوری از هم پاشید؟ شما بمب اتم دارید ولی مدام دارید عقب عقب می‌روید! مسئله انسان است نه بمب. بعد شما مانع پیشرفت‌ ما هستید. این تحریم‌ةا برای این است که ایران پیشرفت نکند. شما اگر قرار بود پیشرفت کنید باید ایران زمان شاه پیشرفت می‌کرد. رژیم شاه دانشگاه‌هایش اگر یک ستون آوردید 5 بند که این‌ها اختراعات و اکتشافات، تولیدات و کارخانجات قبل از انقلاب است! هرچه بوده چندتا مونتاژ و واردات بوده است کدام تولید؟ نه تولید علمی بوده، نه تولید تکنولوژی بوده، کدام پیشرفت؟ کشورهایی که الآن نوکر شما هستند کجا پیشرفت کردند؟ عربستان و مصر پیشرفت کردند؟ عربستان محاصره‌اش بکنید آب خوردنش دارد از خارج می‌آید ظرف یک هفته همه‌شان از تشنگی می‌میرند این پیشرفت این‌هاست. مصر 40 سال است نوکر صددرصد شماست ارتش آن 40 سال است از شما مستقیم فرمان می‌گیرد، خب 40 درصد ملت مصر زیر خط فقر هستند. 2-3 میلیون در قبرستان‌های قاهره کارتن خواب دارند زندگی می‌کنند کدام پیشرفت؟

پیشفرض غلط بعدی؛ با آمریکا مذاکره کنیم تحریم‌ها را برمی‌دارد. خب کردیم که. تحریم‌ها که بیشتر شد.

پیشفرض دیگر؛ اگر با آمریکا مذاکره کنید دیگر علیه شما توطئه نمی‌کند. واقع‌بین باشید چشم‌هایتان را باز کنید چشم‌هایتان را بستید دارید تئوری می‌دهید؟

پیشفرض دیگر؛ اگر با آمریکا مذاکره کنیم و همکاری کنیم و شعارهایمان را کنار بگذاریم موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ما تقویت می‌شود! دروغ می‌گویید!‌ ما هر چه آبرو داریم از مقاومت است. ایران هرجا عزت و احترام در دنیا بین ملت‌ها، انقلابیون، روشنفکران، جوانان دنیا حتی خارج از جهان اسلام آبرو دارد، هرجا می‌رویم احترام ایران بخاطر این است که می‌گویند شما مقاومت کردید. در 5 قاره، بنده این را در دانشگاه‌ها، روشنفکران مسلمان و غیر مسلمان، چپ، راست، مسیحی، هندو، بودایی، کمونیزم، ما اگر آبرویی داریم به خاطر مقاومت است هرکس تسلیم شد بی‌آبرو شد. کجا اگر ما تسلیم شویم موقعیت سیاسی و بین‌المللی ما قوی‌تر می‌شود؟ یادتان هست می‌گفتند پاسپورت‌های ایران بی‌اعتبار است؟ اولاً فرض کنید که باشد، شما ارباب‌تان را بیدار انداختید ملت‌تان را نجات دادید ارباب گفته که نمی‌گذارم این طرف و آن طرف بروید و سفر کنید! خب به درک که نمی‌گذاری! ما تو را از این‌جا بیرون کردیم. می‌دانید این دغدغه چه کسانی است؟ این دغدغه خانواده‌هایی است که مدام خارج می‌روند، برای این‌ها مهمترین مسئله‌شان نه شرف است نه ناموس است، نه منافع ملی است،‌ بزرگترین مسئله‌شان پاسپورت است چون می‌خواهند با خانواده‌هایشان تفریح و این طرف و آن طرف بروند می‌گویند پاسپورت‌های ما اعتبار ندارد. اگر این اعتبار است پاسپورت‌های زمان شاه که اعتبار داشت چون نوکر آمریکا بودند. ارباب سگش را در خانه‌اش راه می‌دهد! به سگش می‌گوید بیا تو، به دشمنش می‌گوید نمی‌گذارم بیایی. سگ آمریکا باش دم تکان بده، اصلاً از شما ویزا هم نمی‌خواهند. مسئله اصلی پاسپورت نبوده، مسئله اصلی شرف این ملت و منافع ملت بوده است. ثانیاً ایران نماینده رسمی خودش را تعیین کرد زمان آقایان دوستان در آمریکا، چند سال پیش – یادتان هست – آمریکا راهش نداد، ویزا هم به او نداد. وزیر اقتصاد خواست برود سمینار سازمان ملل، راهش ندادند. هیئت رئیس جمهور می‌خواست برود کنفرانس سازمان ملل، که اصلاً آمریکا حق ندارد که راه ندهد چون آن‌جا مسئله بین‌المللی است برای آمریکا نیست رسماً بخش مهمی از هیئت ایران را گفته نمی‌گذارم بیایند ویزا نمی‌دهم این هم اعتبار پاسپورت. وزیر خارجه ما این همه طفلک عرق ریخت که بگوید با آمریکا می‌شود مذاکره کرد و با حسن نیت و... خب خودش را راه ندادند. رفت آن‌جا به او گفته بودند از فرودگاه می‌روی توی هتل، از توی هتل می‌آیی این‌جا اگر بایت را از این خط آن‌ طرف‌تر بگذاری می‌گوییم پلیس تو را بگیرد! بعد گفتند نماینده ایران در آن‌جا مریض است بیمارستان است می‌شود به عیادت او برویم؟ می‌دانید فاصله آن صد قدم بوده، آمده برود پلیس سوت زده، کجا می‌روی؟ پاسپورت شما برای همین‌جا بود از این جلسه می‌روی هتل می‌خوابی بعد هم می‌روی ایران! توی این خیابان حق نداری بروی. می‌گوید این‌جا بیمارستان است می‌شود بروم عیادت مریض؟ مستحب هم هست آمریکا که نگذاشت. کدام اعتبار؟ شما که هرچه بیشتر مذاکره کردید و امتیاز دادید اعتبار پاسپورت‌تان کمتر شد. واقع‌بین باشید. اصلاً ایدئولوژیک نباش، آرمان‌گرا هم نباش، واقع‌بین باشید. هرچه آبرو داریم از مقاومت است. خمینی آن ابروهای گره‌کرده‌اش، آن نگاه با قدرتش که در برابر مستضعفین خاضع و متواضع بود و در برابر مستکبرین از همه‌شان گردن کلفت‌تر بود، او برای ما عزت و آبرو آورد، آن اعتبار بود. شما هرچه بیشتر کوچکی کنی و خودت را تحقیر کنی اعتبار برایت نمی‌آورد. شما هرچه بیشتر خودت را تحقیر کنی معتبرتر می‌شوی؟ یا هرچه محکم‌تر باشی معتبرتر می‌شوی. معلوم می‌شود تو یک کسی هستی.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha